Web Analytics Made Easy - Statcounter

عزت‌الله مهرآوران بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در همچنین روزی بود که بعد از مدتی تحملِ بیماری سختِ کرونا، با صحنه روزگار خداحافظی کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، هجدهم اردیبهشت‌ماه 1328 در مسجد سلیمان به دنیا آمد. او در چنین روزی بر اثر بیماری کرونا در بیمارستان درگذشت. روزگاری که بسیاری از مردمِ ایران و هنرمندانِ مرز و بوم بر اثر این ویروسِ مرموز از دست رفتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مهرآوران در کلاس ششم دبستان؛ هنگامی که در مدرسه نمایشی را تمرین می‌کردند که از او خواستند تا در نقش پسری یتیم را بازی کند. او با همین نمایش پا به صحنه بازیگری نمایش گذاشت. همچنین تمرین نمایشنامه‌نویسی او از همان دوره دبستان آغاز شد. عزت‌الله مهرآوران، دانش‌آموخته تئاتر از دانشگاه خوزستان و دارنده نشان درجه یک هنر از وزارت ارشاد بود که از پیش از انقلاب بازی در جلوی دوربین را تجربه کرد.

مهرآوران فعالیت حرفه‌ای خود در سینما را با فیلم می‌فروش سال 1353 به کارگردانی ولی محمدی آغاز کرد و پس از آن در فیلم‌هایی مانند 'آژانس شیشه‌ای' ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا، 'مرد عوضی' ساخته محمدرضا هنرمند و 'خوابم‌می‌آد' ساخته رضا عطاران، بازی کرد.

اما نامِ عزت‌الله بیشتر در تلویزیون سرزبان‌ها افتاد خصوصاً با چند سریِ لیسانسه‌ها و فوق‌لیسانسه‌ها و وضعیت سفید؛ در تئاتر صاحب‌سبک بود و با آثارش در چندین دوره جشنواره تئاتر فجر حضور داشته که از این میان می‌توان به جشنواره فجر سال 1370 اشاره کرد.

مهرآوران در این دوره مال‌کنون را به صورت مشترک با مریم معترف و در کنار آثاری نظیر سایه ماه به کارگردانی انوشیروان ارجمند، مرگ یزدگرد به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی گلاب آدینه، دلدار به نویسندگی و کارگردانی حسین نوری و واقعه‌خوانی جهاز جادو به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی آتیلا پسیانی به روی صحنه برد.

روایتِ خبرنگار از مهرآوران سینما، تئاتر و تلویزیون:

مهرآوران در آژانس شیشه‌ای، مومیایی3، وضعیت سفید، لیسانسه‌ها، بچه مهندس، هیولا و فیلم‌ها و سریال‌های معروف دیگری ایفای نقش کرده بود.

چهارم مهرماهِ سال گذشته بود که با عزت‌الله مهرآوران تماس گرفتم تا از جزئیات ابتلایش به کرونا بگوید. خودش با آن تواضعِ همیشگی‌اش به‌سختی صحبت می‌کرد و فقط از مردم خواست برای او دعا کنند.

دوست نداشت همه‌چیز گردنِ واکسن بیفتد تا خدایی ناکرده تفسیرِ غلطی برای اذهان اتفاق نیفتد که در روند واکسیناسیون اختلالی ایجاد شود. به همین خاطر در جریان این گفت‌وگوی کوتاه تأکید کرد که: «تزریق دو نوبت واکسن کمک کرده است کرونا ریه‌هایم را درگیر نکند و فقط مشکل تنفسی باعث شده است در بخش CCU بستری‌ام کنند که امیدوارم با دعایِ خیر مردم بتوانم هرچه زودتر سلامتی‌ام را به دست آورم.»

او در جریان بازی در سریال 'ساخت ایران3' که برای نمایش‌خانگی تهیه‌ می‌شود درگیرِ بیماری کرونا شد. بازیگری که کارهای خوبی مثل 'وضعیت سفید' و حتی طنزهایی مثل 'هیولا'ی مهران مدیری و 'لیسانسه‌ها'ی سروش صحت را از او به نمایش درآمده است.

اگر به این سریال نوستالژی نگاهی بیندازیم مهرآوران شخصیت هوشنگ را بازی کرد که فردی مهربان و سازگار است. او با وجود تمام بحث و جدل‌ها و ناسازگاری‌های همسرش 'محترم' با بازی افسانه بایگان تلاش می‌کند صلح و مهربانی را بین همه برقرار کند. جالب است وقتی از او سؤال کردیم 'چرا این کارهای خوب و دلچسب را در سریال‌های جدید تلویزیون پیدا نمی‌کنیم؟'، این‌طور پاسخ داد 'چون از آن وسواس‌ها و توجه به فیلمنامه و قصه خبری نیست.'

چند روز بعد مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت در گفت‌وگویی از 90 درصد درگیری ریه‌های آقای بازیگر خبر داد و همچنین عزت‌الله مهرآوران به خواب مصنوعی رفت. روزهای بعد خبرهای خوبی مخابره شد که حالِ بازیگر پیشکسوت رو به بهبود است. اما روز پنجشنبه هژیر مهرآوران در گفت‌وگو با اعلام کرد که حالِ پدرش وخیم‌تر شده و وضعیت عمومی خوبی ندارد.

او در جریان این گفت‌وگو به این نکته اشاره کرد که وضعیت عمومی پدرم تا جایی به هم ریخته که  داروهای بیهوشی را قطع کرده‌اند اما هنوز هوشیار نشده است. حتی روند فعالیت ویروس کاملاً متوقف شده اما ویروس روی بخش‌های مختلف بدن تأثیرات خودش را گذاشته و همه ارگان‌های مهم را درگیر کرده است.

او 16 مهرماه سال 1400 دارفانی را وداع گفت و در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد. 

اما ناگفته‌ها و مشکلات آقای بازیگر/ از اجاره نشینی تا سکته چشمی

گفت‌وگو با عزت‌الله مهرآوران چگونه شکل گرفت. بارها به صورت تلفنی و کوتاه انجام شده بود اما آن روز این گفت‌وگو حال و هوای دیگری داشت. ماجرا از این قرار بود که پشت صحنه برنامه کودکانه‌ای رفتیم. عزت‌الله مهرآوران بازیگر قدیمی سینما، تئاتر و تلویزیون را آنجا دیدیم.

. غرضِ از گفت‌وگو با این بازیگر، احوالات این روزها و حضورش در کارهای نوستالژی مثل 'وضعیت سفید' بود، حرف‌های گفتنی جذاب و قابل توجهی داشت تا جایی که شخصیت هوشنگ در این مجموعه تلویزیونی را دانشگاه دانست.

وقتی از او سؤال کردیم بازیگران کاربلدی مثل شما در کارهای ضعیفی حضور پیدا می‌کنند بسیاری برایشان سؤال به‌وجود می‌آید، همچون سریال 'پدرپسری' که البته موقعیت‌های خوبی هم داشت نتوانست مخاطب جلب کند، چرا در این نوع کارها حضور پیدا می‌کنید که برخی می‌گویند شأن بازیگرانی مثل شما نیست؟- لب به گلایه گشود:

من شخصاً برای هیچ‌کاری شأنی ندارم به‌جز هنر؛ من نمی‌توانم انتخاب کنم، به‌خاطر اینکه من در برزخ بازیگری‌ام؛ نه پیرم و نه جوان، بنابراین انتخاب می‌شوم، وقتی که انتخاب می‌شوم اولین چیزی که به ذهنم می‌آید که آن نقش هنوز می‌تواند لبخندی به‌روی لب‌های تماشاگر بیاورد یا نه. دوم برایم دستمزد اهمیت دارد چون خانه ندارم.

نمایی از سریالِ هفت سنگ- مرحوم مهرآوران و مرحوم پرویز پورحسینی

کرایه خانه برایم سخت است؛ بازنشسته‌ام و در این سن‌وسال باید کار کنم تا بتوانم زندگی‌ام را پیش ببرم. اگر خانه داشتم کارهایم را می‌نوشتم چون من خودم را هنرپیشه نمی‌دانم.

اما عزت‌الله کدام یک از آثارش را بیش از همه دوست داشت؟ بارها در لا به لای این گفت‌وگو تأکید کرد «وضعیت سفید». من بعد از 55 سال کار کردن باید اعلام کنم که 'وضعیت سفید' برایم دانشگاه است.

به‌خاطر اینکه حتی اجسام بسیار کوچک، حیات خودشان را از دست می‌دهند و حیات دیگری پیدا می‌کنند. جالب است در سریال می‌بینید ما انسان‌ها و فامیل دعوا می‌کنیم و حیوانی در آن انتهای باغ رفتارِ معمولی خودش را دارد، خودی که نه دعوا دارد و نه قهر می‌کند.

بسیاری از جاندارانی که در اطراف این کار بودند هویت و معنای تازه‌ای پیدا کردند، حتی یک نعلبکی فقط برای اینکه چایی را سرد کند از آن استفاده نشد، حیات دیگری پیدا کرد به‌عنوان نمونه با ارزش سنتی چای خوردن.

** وقتی از او سؤال کردم که در کارهایی که این روزها ساخته شده است و بارها هم پخش می‌شود نقشی وجود دارد که شما را درگیر خودش کرده باشد تا جایی که به خودتان بگویید 'ای‌کاش این نقش را من بازی می‌کردم!'؟ از مشکلی گفت که شاید بسیاری تا آن روز نمی‌دانستند «مشکل سکته چشمی».  

او گفت: من به‌دلیل سکته چشمی که کردم تلویزیون نمی‌توانم ببینم و در سینما نمی‌توانم فیلم ببینم، بنابراین من حسرت این را ندارم کاش من این بازی را می‌کردم و حسرت این را دارم که برای بازی‌ام، ضعیف نشوم.

عزت‌الله مهرآوران، فتحعلی اویسی و چندی پیش بازیگران پیشکسوت دیگری هم درگذشتند که هرکدام مشکلات، گلایه‌ها و انتقاداتی داشتند که در زمانِ حیات‌شان کسی به آنها توجه نکرد و وقتی دارفانی را وداع گفتند، پیام‌های تفقدآمیز رسانه‌ای می‌شدند اما دریغ از اینکه یک بار مسئولین فرهنگی کشور و یا دوستان نزدیک، گرهی از مشکلاتِ این پیشکسوتان باز کنند.

بخش‌هایی از گفت‌وگوی او؛ «وضعیت سفید» و تلویزیون

* وقتی بازیگران کاربلدِ ما مثل شما در کارهای ضعیفی حضور پیدا می‌کنند بسیاری برایشان سؤال به‌وجود می‌آید، همچون سریال 'پدرپسری' که البته موقعیت‌های خوبی هم داشت اما به‌طورکلی آن‌طور که باید و شاید نظرِ مخاطب را جلب نکرد، چرا در این نوع کارها حضور پیدا می‌کنید که برخی می‌گویند شأن بازیگرانی مثل شما نیست؟

من شخصاً برای هیچ‌کاری شأنی ندارم به‌جز هنر؛ من نمی‌توانم انتخاب کنم، به‌خاطر اینکه من در برزخ بازیگری‌ام؛ نه پیرم و نه جوان، بنابراین انتخاب می‌شوم، وقتی که انتخاب می‌شوم اولین چیزی که به ذهنم می‌آید که آن نقش هنوز می‌تواند لبخندی به‌روی لب‌های تماشاگر بیاورد یا نه. دوم برایم دستمزد اهمیت دارد چون خانه ندارم. کرایه خانه برایم سخت است؛ بازنشسته‌ام و در این سن‌وسال باید کار کنم تا بتوانم زندگی‌ام را پیش ببرم. اگر خانه داشتم کارهایم را می‌نوشتم چون من خودم را هنرپیشه نمی‌دانم.

* بگذارید بروم سراغِ 'وضعیت سفید' که برای چندمین بار از تلویزیون پخش می‌شود و مخاطب با این سریال ارتباط خوبی برقرار می‌کند، چه اتفاقی در این سریال‌ها افتاده است که چنین مخاطبان پروپاقُرصی دارد و چرا این اتفاقات در سریال‌های امروزی نمی‌افتد؟

این سؤالی است که باید از سیاست‌گذاران فرهنگی پرسیده شود چرا که سؤال من هم هست، اگر من خوب بازی می‌کنم کار خوب به من بدهند. در هر صورت مردم علاقه‌مند به قصه‌اند، چون ادبیات ما مملو از قصه است. ما در کارهای امروزی کمتر به‌سراغ قصه می‌رویم. آن‌قدر حواشی به متن اضافه می‌کنیم که اگر آن متن قصه خوب هم داشته باشد زیرِ این حواشی پنهان می‌شود.

* فارغ از همه مسائل فنی، نویسندگی، فیلمنامه خوب، کارگردانی و بازیگری خوب، در این سریال‌ها چه نکته‌ای وجود دارد که مخاطب را بعد از چند بار پخش هنوز جذب می‌کند؟

قطعاً صداقت در روایت. درست است که می‌گویند این سریال نوستالژی جنگ بوده است. هیچ‌کس دوست ندارد جنگ را دوباره ببیند یا حتی به‌یاد بیاورد اما این نوستالژی و یادواره جنگ چقدر زیبا و دلخواه مردم بود که مردم بعد از چند بار پخش، هنوز می‌بینند و این اتفاق ما را بسیار خوشحال می‌کند.

* آیا غیر از نقش هوشنگ، نقش دیگری را در سریال دیدید که با خودتان بگویید ای‌کاش حمید نعمت‌الله این نقش را به شما می‌داد؟

واقعاً نه. نگاه حمید نعمت‌الله برای بازیگر نگاه ارزشمندی است؛ گویی همه وجود بازیگر را در بازی‌هایش می‌شناسد.

*‌ نکته‌ای گفتید که 72 سال‌تان است و نقش اول به شما پیشنهاد شده است، چرا بازیگرانی مثل شما که کاربلدند و از راهش وارد عرصه بازیگری‌ شده‌اند به حق‌شان در دنیای نمایش و تصویر نمی‌رسند؟

من ممکن است در تئاتر حق خودم را ببینم و بدانم و برای آن پافشاری کنم اما در تصاویری که از من پخش می‌شود آن‌قدر خودم را محق نمی‌بینم؛ چون من بازیگر سینما نیستم و به‌طورکلی بازیگر نیستم. من می‌توانم یک بازی‌ساز باشم یا نمایشنامه خوب بنویسم، اما بازی کردن حرمت عجیبی دارد، مثل اینکه انتخاب می‌شوی برای یک نقش اولین روز تب می‌کنی.

* این روزها در دامنه اتفاقات بازیگری موضوع دستمزدهای نجومی هم وجود دارد؛ گران‌ترین دستمزدی که گرفتید برای کدام فیلم یا سریال بوده است؟

هیچ فیلمی، ما که دستمزدمان را خدا می‌دهد و این زکات کار ما است. ما چه‌کاره‌ایم که چقدر می‌دهند، فرمان از جای دیگری می‌رسد. اگر باور کنیم رزق ما معمولی نیست، شاید بهتر این مسیر طی شود. اما در مورد دستمزدهای نجومی این نکته وجود دارد که سینما پول می‌خواهد، سینما کار ندارد که تو چقدر خوب بازی می‌کنی به این فکر می‌کند چقدر برای پیشبردش می‌توانی پولساز باشی، سینما صنعت است و تئاتر ضیافت.

* بازی‌های شما هم در ملودرام و هم کار طنز، دیدنی و تماشایی بوده است، کدام‌یک را ترجیح می‌دهید؟

حتماً طنز، چون بازیگر به چالش می‌افتد که همه تلاش خود را بگذارد تا این کاراکتر خوب از آب درآید، در واقع نقش یک‌سویه و تخت نیست؛ از طرفی طنز یک خنده اندیشیده‌شده است نه مثل کمدی‌های مرسومی که امروز می‌بینیم خیلی رها است، در طنز کسی اجازه ندارد پایش را دراز کند.

 

 

 

من به‌دلیل سکته چشمی که کردم تلویزیون نمی‌توانم ببینم و در سینما نمی‌توانم فیلم ببینم، بنابراین من حسرت این را ندارم کاش من این بازی را می‌کردم و حسرت این را دارم که برای بازی‌ام، ضعیف نشوم.

با نگاهی به ناگفته‌های عزت‌الله مهرآوران و مشکلاتی که برای هنرمندان پیشکسوت وجود دارد مسئولین فرهنگی کشور خصوصاً سینمایی‌ها و تلویزیونی‌ها از این اتفاقات درس بگیرند و هنرمندان را در قیدِ حیات دریابند!

 

منبع: خبرگزاری تسنیم

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: عزت الله مهرآوران انتخاب می شوم حضور پیدا گفت وگو لیسانسه ها وضعیت سفید سکته چشمی سریال ها مثل شما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۴۸۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای کار التماس نمی‌‌کنم

    اوهمچنین کارگردانی سریال آ‌ینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش می‌شد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوست‌ها و پاک‌باخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد می‌آورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید می‌کند که نقش اصلان را به‌عنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفت‌وگو وخاطره‌بازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولین‌بار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیم‌قرن ازفعالیت‌های هنری‌اش می‌گذرد و با کوله‌باری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیده‌های زیادی برای گفتن دارد.

این روزها چه می‌کنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی می‌کنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشته‌ام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم و شعر می‌نویسم. از آن آدم‌هایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد می‌بینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریم‌های فیلم بیرون می‌زند. 

شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کم‌کار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقش‌ها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندان‌گیر نبودند. نقش‌های شبیه به هم را بازی نمی‌کنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی ‌کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم نقش‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که انسان تصور می‌کند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمی‌کنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمی‌کنم، چگونه می‌توانم بازی‌اش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمی‌شوند.

با توجه به این‌که سال‌هاست کار نمی‌کنید، امرار معاش‌تان از چه طریق می‌گذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت می‌کنم، در صورتی‌که دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمده‌ام.اگر طلب‌هایم دربازیگری‌ام را پرداخته بودند و پس‌انداز می‌کردم، الان میلیاردر بودم. 

در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافی‌شاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راه‌اندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآن‌قدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم. 

سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیت‌تان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار می‌کردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلم‌سازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیه‌کننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمی‌کنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه این‌که خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است. 

در کارنامه بازیگری‌تان نقش‌های متفاوت و ماندگاری دیده می‌شود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد می‌آورند. 
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقش‌های منفی استقبال کرده‌ام چراکه می‌دانم در این نقش‌ها چیزهایی نهفته است که بازیگر می‌تواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش می‌گردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقش‌های متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کرده‌ام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارک‌ها با مردم صحبت می‌کردم و ارتباط می‌گرفتم. دیالوگ‌های کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبت‌ها، لباس‌ها و حرکات‌شان تحقیق می‌کردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش می‌گذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت می‌گرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاه‌‌دار را داشتم مردم فکر می‌کردند واقعا نمایشگاه‌چی هستم. با تحقیقات این کار را انجام می‌دادم. 

همین اواخرشبکه آی‌فیلم درحال بازپخش سریال خانه به‌دوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخش‌های متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سی‌دی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقش‌ها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی می‌گوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه به‌دوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریال‌های قدیمی هم‌چنین وضعیتی داشتند. به‌نظرم در حال حاضر آی‌فیلم یکی از موفق‌ترین شبکه‌های تلویزیون است، چون سریال‌های قدیمی و خاطره‌انگیز را پخش می‌کند. البته من نقش‌های خوب زیاد داشته‌ام و فقط به اصلان محدود نمی‌شود اما مردم از اصلان خوش‌شان آمده و مرا با این کاراکتر می‌شناسند.

خودتان کدام نقش‌تان را بیشتر دوست دارید؟ 
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی می‌کردم که در سخنرانی کشته می‌شد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف می‌زدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین می‌کردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم. 

علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلم‌سازی‌تان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول می‌خواهد؛ باید تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمی‌دهم مغزم زنگ بزند. 

یکی از فیلم‌های‌تان پاک‌باخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت. 
پاک‌باخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاک‌باخته آشتی‌شان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبه‌روی هم بازی کردند. 
 
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کرده‌اید که در زمان خودش فوق‌‌العاده پرمخاطب بود. 
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق می‌شود ادامه‌دار می‌شود ولی در ایران این‌گونه نیست و برعکس عمل می‌کنند. وقتی سریال آینه را می‌ساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمی‌دانند و به همین‌خاطر دوست ندارم با آنها کار کنم. 

یکی ازبازی‌های ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمی‌گردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کم‌کاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را می‌گذارند و از بیکاری ما می‌نویسند اما الان با قاطعیت می‌گویم که کسی نمی‌تواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمی‌خواهیم با هر شرایطی کار کنیم. 

در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف می‌کرد. 
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریال‌های کارآگاهی است که نسخه سینمایی‌اش هم ساخته شد. یکی ازبهترین با‌زی‌هایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.

میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح می‌دهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول می‌کنم. 

شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کرده‌اید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم می‌خواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی ‌هنرپیشه‌ها شانس می‌آورند و با کارگردانان بزرگ کار می‌کنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلم‌سازان بزرگ را داشته باشم. 

دیگر خبرها

  • شوکه شدن هواداران الاتحاد از غیبت های متوالی بنزما
  • شوکه شدن هواداران الاتحاد از غیبت‌های متوالی بنزما
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • در مستند «آقای خاص»؛فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • سوپر گل پاک‌پرور همه را شوکه کرد
  • فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • ناگفته‌های کهگیلویه و بویراحمد در گفتن نگین
  • ماجرای عکس تکان‌دهنده «آلن دلون» که جهان را شوکه کرد
  • علی مصفا: فیلیمو عمدا «نبودن» را تبلیغ نکرد و سرم منت گذاشت!
  • فریادهای خاموش: روایت‌های ناگفته از حمله به نورشمس | گزارش تصویری